ورشکستگی این بانوی کارآفرین را ناامید نکرد | حمایت از کودکمجرمان تا توانمندسازی زنان
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۳۲۶۹۷
همشهریآنلاین - نصیبه سجادی: «زهرا آراسته» بانوی کارآفرینی است که اکنون یک کارگاه کوچک خیاطی را اداره میکند و همه طرحهایش را زندانیان و خانوادههای نیازمند آنها اجرا و درآمد کسب میکنند. او آرزوهای بزرگتری هم دارد و برنامههایش را طوری چیده که به آنها برسد مثل ایجاد نمایشگاه تولیدات ایرانی در ارمنستان و کشورهای حاشیه برای توانمندسازی همه کسانی که در خدمت تولید هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
وقتی انساندوستی بانی خیر میشودخیاطی را در مدرسه یاد گرفته است و بهعنوان یک مهارت هنری که هر دختری باید آن را بلد باشد، ولی هیچگاه فکر نمیکرد همین هنر روزی به کارش میآید و مشکلاتش را با استفاده از آن یکی یکی ناکاوت میکند. بانو آراسته سال ۱۳۶۷ ازدواج کرده و همان زمان هم در سازمان فنی حرفهای بهعنوان مربی استخدام شده و به کارجویان هنر خیاطی آموزش میدهد. او بعد از مدتی تصمیم میگیرد آموزشگاه خودش را راهاندازی کند و این آغاز یک راه طولانی در تولید و کسب و کار میشود و حمایت از هر کسی که دستش را به سویش دراز میکند. او در این راه از کمک دیگران نیز بهره گرفته است.
آراسته میگوید: «به محض اینکه کسب و کارم رونق گرفت، به سازمان زندانها رفتم و به مسئولی که آنجا بود گفتم که خانواده زندانیان را به من معرفی کند تا در تولیدیام کار کنند و صاحب درآمد شوند. افراد زیادی را به این صورت جذب کردم. هم من راضی بودم هم آنها خوشحال که میتوانستند نان سر سفره خانواده ببرند. در کنار آن هر روز ماشین میگرفتم و کارهایم را به زندان میبردم تا دختر و پسرهایی که در سنین پایین مرتکب بزه و گرفتار زندان شده بودند و بنیه مالی ضعیفی داشتند بتوانند کار کنند و درآمد داشته باشند. یادم هست مسئول تعاونی زندان به من میگفت از وقتی کار برای بچههای زندان آوردهای خیلی سرگرم شدهاند و روحیهشان هم بهتر شده است.»
کمک به همنوع به همراه برادرسالها به همین منوال گذشته و یک کارگاه زهرا خانم ۳ تا شده و الان دیگر اوضاعش آنقدر خوب شده که بتواند دست افراد بیشتری را بگیرد. او میگوید: «سازمان زندانها با من تماس میگرفتند و میگفتند مثلاً دیه فلان زندانی تأمین شده، فقط ۱۴ میلیونش مانده که اگر پرداخت نشود حکمش اجرا میشود. سریع پول را واریز میکردم.»
برادر آراسته هم از خیّران محله است. آراسته مشکلات نیازمندان را با او هم در میان میگذارد و او را نیز با خود همراه میکند. آراسته درباره همراهی برادرش اینطور توضیح میدهد: «برادرم به دلیل وضع مالی خوبش به افراد زیادی کمک میکند. یکبار دختری به من معرفی شد که پدرش زندانی بود. خرج دانشگاه و تحصیلش را از برادرم میگرفتم و سالها هزینههای تحصیلی او را پرداختیم.آن دختر الان صاحب زندگی شده و بعد از تحصیل در جای خیلی خوبی هم کار میکند.»
در سال ۱۳۸۶تا ۱۳۹۲ آراسته و برادرش دست افراد زیادی را گرفتهاند، آنهایی که به دلیل خطای جوانی در زندان بودند یا زندانی مالی بودند که با پرداخت دیه گره از کارشان میگشودند. آراسته میگوید: «اوضاع کار که روبه راه بود زندانیان بسیاری را که آزاد شده بودند ولی جایی به آنها کار نمیدادند در کارگاهم مشغول کرده بودم و تمام تلاشم را میکردم که از نظر مالی کم نداشته باشند.»
همت بلندآر برای روی ناخوش زندگیزندگی همیشه روی خوش ندارد و اتفاقات بد هم بخشی از آن است. سال ۱۳۹۲ برادر این بانوی کارآفرین سکته مغزی و از دنیا رفته است. فوت برادر اوضاع روحیاش را به هم ریخته و امکان کار کردن را از او گرفته است. برای همین یکی یکی کارگاههایش را ازدست داده و میگوید: «بعد از ۲ سال به خودم آمدم دیدم که هیچ چیز ندارم با یک دنیا قرض و قسط که نمیدانستم چطور باید پرداخت کنم. دیدم اینطور نمیشود نه خودم که زندگی یک خانواده را داشتم نابود میکردم.»
بالاخره یک یا علی میگوید و بعد از ۲ سال از جایش بلند میشود، ولی برای شروع آهی در بساط نداشته، آراسته میگوید: «از سازمان زندانها آقای وکیلی را به من معرفی کردند. کیسههای پارچهای تولید و در مجتمعها و پاساژها عرضه میکرد. با سرمایه آقای وکیل تولید این کیسهها را شروع کردم و توانستم تمام بدهیها را یکی یکی بپردازم.»
اما شرط آقای وکیل این بود که صفر تا صد کار تولید و عرضه را زندانیان آزاد شده یا خانوادههایشان انجام دهند. آراسته میگوید: «از بازار پارچه تهیه میکردم. آنها را برش میزدم و کار دوخت ودوز یا در زندان انجام میشد یا در کارگاه جدیدم بعد از ورشکستگی که ۵ نفر نیروی کار مستقیم و غیرمستقیم داشت.»
دست بالای دست بسیار استهمچنان با قوت به کارش ادامه میدهد تا به قول به خودش و خانواده زندانیان عمل کند و آن اینکه همه تلاشش را میکند تا سفرهای بینان نماند. آراسته معتقد است: «الان با تمام قدرت به کارم ادامه میدهم، ولی بخش زیادی از درآمدم را برای پرداخت اجاره بهای کارگاه هزینه میشود. پول و سرمایهای که میتوانستم صرف گسترش کارگاه کنم تا نیروهای بیشتری را جذب کنم. اگر دولت یا حامی مالی پیدا شود و جایی برای کار به ما بدهد قادرم افراد بیشتری را جذب و خانوادههای زیادی را تحت پوشش قرار دهم.»
او میافزاید: «ویروس کرونا که آمد بخش زیادی از درآمدمان از محل دوخت و توزیع کیسههای پارچهای کم شد، اما توانستیم با تولید ماسک ضرر و زیان را تا حدود زیادی جبران کنیم و به کار ادامه دهیم.»
طرحی برون مرزی به وزارت تعاون ارائه داده که تأیید شده، ولی اگر مقدمات اجرای آن فراهم شود میتواند صنایعدستی ایران را در کشورهای همجوار عرضه و به فروش برساند که در صورت تحقق منافع خوبی نصیب کشور میکند.
او میگوید: «تولیدات هنری بانوان ارمنستان به پای بانوان ما نمیرسد. در صورت اجرای این طرح تولیدکننده ایرانی مستقیم با تاجر خارجی ارتباط میگیرد و تولیدات فاخر ایرانی که همه برای داشتنش سرودست میشکنند بدون دخالت دلالان صادر میشود که هم به نفع تولیدکننده است و هم دلارهای زیادی نصیب کشور ما میکند.»
کد خبر 723227 برچسبها همشهری آنلاین ارمنستان حقوق کودکان همشهری محله منطقه ۶ کودکان شهرداری زندان حمایت از کالای ایرانی | شعار سال ۹۷ سرمایه گذاری تولید کنندگانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: همشهری آنلاین ارمنستان حقوق کودکان همشهری محله منطقه ۶ کودکان شهرداری زندان حمایت از کالای ایرانی شعار سال ۹۷ سرمایه گذاری تولید کنندگان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۳۲۶۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاد اما خسته
زنان بهواسطه مادری کردن و مادر بودن، نیاز به حمایتهای بیشتری از آنچه امروز در حال اجراست، دارند تا بتوانند دوباره خوشحالی واقعی و وجودی خودشان را ابراز کنند.
به گزارش ایسنا، جام جم نوشت: حرفهایش را به نتیجه تازهترین تحقیقات علمی ارجاع میدهد که کسی، اما و اگری برایش نیاورد؛ برای همین هم سفت و محکم ادامه میدهد و از پژوهشهایی علمی میگوید که زنانی که فرزندی ندارند، زندگی شادتر و سالمتری نسبت به زنانی که مادر شدن را تجربه کردهاند، دارند.
این بخش کوتاهی از یکی از برنامههای شبکهای فارسیزبان است که بهتازگی تعطیل شده است، اما فارغ از همه پیشزمینهها و قصاوتهایمان نسبت به اهداف این شبکه و زیرسؤال بردن نهاد خانواده، واقعا تحقیقات علمی چنین نظری دارند؟ زنان بدون فرزند، زندگی شادتری نسبت به مادران دارند؟ این سؤالی است که مرور برخی از پژوهشهای علمی و گفتگو با کارشناسان این حوزه، میتواند به آن پاسخ بدهد! «این نتایج علمی، از کدام دادههای بهدست آمده حرف میزنند؟ کدام مادران؟ در کدام مناطق؟ با کدام ساختار شخصیتی؟» این را فیروزه روستا، متخصص و مشاور سلامت مادران میگوید که تحقیقاتی اینچنینی را رد میکند و معتقد است که بدون شک، تعریف شادی در آدمهای مختلف، متفاوت است: «برخی افراد، ساختار شخصیتیشان بهگونهای است که انرژی بالایی دارند و بهطور کلی شخصیتی برای مادری کردن دارند؛ این افراد اگر مادر نباشند و مادری نکنند، غمگین خواهند بود. اما از طرف دیگر، برخی افراد استقلال بیشتری دارند، انرژیشان را از تنهایی و سکوت میگیرند و ممکن است با مادری کردن، آنچنان که باید، ارتباط برقرار نکنند.» در واقع خانم روستا میگوید که نمیتوان خوشحالی از مادر بودن یا نبودن را به همه آدمها و همه زنان ارتباط داد؛ بلکه این موضوع ارتباط مستقیمی به ویژگیهای شخصیتی آن زن دارد. پس تحقیقاتی که همه زنها یا قریب بهاتفاق آنها را در یک دسته جای میدهد و راضی یا ناراضی از مادری خود میداند، تحقیقات جامع و کاملی نیستند و نمیتوان به آنها استناد کرد.
چیزی شبیه گرسنگی
آنچیزی که نمیتوان آن را پنهان و کتمان کرد، غریزه مادری است که نهفقط در وجود انسانها، بلکه در وجود حیوانها هم به شکلی ویژه وجود دارد. موضوعی که فیروزه روستا آن را به گرسنگی و نیاز به غذا خوردن تشبیه میکند: «خب بر کسی پوشیده نیست که اگر انسان از نیازهایش عبور کند و به آنها پاسخ بدهد، حالش بهتر و انسان شادتری خواهد بود.» به نظر میرسد که اگر از منظر علمی و پژوهشی هم بخواهیم تبعات خوشحالی یا ناراحتی مادر بودن را بررسی کنیم، پاسخ دادن به نیاز و غریزه مادری، باعث میشود که آن زن، فردی شادتر از کسی باشد که این غریزه را نادیده گرفته استکلیشهای است، اما واقعیت دارد؛ اینکه دختران از همان دوران کودکی و در بازیهایشان هم همیشه نقش مادر را دارند؛ آنها برای بچههای کوچکتر از خودشان یا عروسکهایشان نقش مادر را ایفا میکنند. اتفاقی که البته صرفا مختص به کشور ما نیست که آن را محصول سنت و فرهنگ ایران بدانیم بلکه عروسکبازی و مادری کردن، یک بازی بینالمللی برای دخترانی در هرکجای این جهان است.
موضوعی که نشاندهنده ریشه ذاتی دختران به مادر بودن و فرزند داشتن است. این ماجرا تا آنجا پیش رفته است که حتی بهزیستی هم یکی از بندهای قوانینش را به دختران مجردی اختصاص داده است که تمایل به فرزندخواندگی دارند؛ دخترانی که نیاز به مادری کردن در وجودشان ریشه دارد و حالا بههر دلیلی، شرایط ازدواج و فرزنددار شدن برایشان مهیا نشدهاست! حالا چه میشود کرد؟ بهزیستی دومین اولویت درخواستهای فرزندخواندگیاش بعد از زن و شوهری که هیچوقت صاحب بچه نشدهاند را به این دختران مجرد و سپس به زن و شوهری که بچهای دارند و تمایل دارند فرزند بعدیشان، فرزند خونی خودشان نباشد اختصاص داده است. در واقع این نیاز آنقدر جدی است که در اولویت دوم قرار گرفته است و اتفاقا خبرها و آمارهای بهدست آمده نشان میدهد که استقبال و تقاضای دختران جوان از این قانون، بیشتر از آن چیزی که پیش از این تصور میشد؛ انگار که حالشان با داشتن بچه، بهتر است!
این ظاهر نهچندان شاد!
اما چرا آنچه ما در جامعه از یک مادر میبینیم، چندان شاد و خوشحال به نظر نمیرسد؟: «واقعیت این است که انتظاری که جامعه امروز از زنان و مادران دارد، با ۴۰سال پیش فرقهایی جدی و اساسی دارد. زنان در چنین جامعهای باید زیبا و خوشاندام باشند، از منظر علمی و اجتماعی، حرفی برای گفتن داشته باشند، مادری ایدهآل باشند، از همسرشان حمایت کنند، حواسشان به پدر و مادرشان باشند، اوضاع خانه را همیشه در بهترین حالت خود نگه دارد و... خب همه اینها باعث میشود که زن، انرژی زیادی صرف کند، خسته شود و نتواند از مادری کردن که حالا به همه مسئولیتهای قبلیاش اضافه شده، آنطور که باید لذت ببرد و شاد و خوشحال به نظر برسد.» خانم روستا میگوید که زنان بهواسطه مادری کردن و مادر بودن، نیاز به حمایتهای بیشتری از آنچه امروز در حال اجراست، دارند تا بتوانند دوباره خوشحالی واقعی و وجودی خودشان را ابراز کنند: «آنوقت است که میتوانیم بگوییم مادران، به سبب پاسخ به غریزهشان و از طرف دیگر بهدلیل حمایتهایی که از آنها میشود، افراد شادتری نسبت به کسانی هستند که فرزندی ندارند.»، اما این حمایت چقدر عملی میشود؟ به نظر میرسد که در روزگاری که همه دولتها به سمت افزایش جمعیت میروند، لازم است که فکری به حال ارتباط عاطفی و پیوند عمیق و امنیتی که فرزند از مادرش میگیرد، بکنند. آنوقت است که اگر مادری بداند بعد از بچهدار شدن و استراحت لازم، سرکارش برمیگردد و صندلیاش برای او حفظ خواهد شد، خوشحال خواهد بود. در غیر این صورت، از مادری که همه مسئولیتها بر دوش اوست، شغلش را از دست داده، بیخوابی میکشد، خسته است و... چه انتظاری برای شاد بودن داریم؟: «در این میان فراموش نکنید که بخش قابلتوجهی از این حمایتهای لازم، از سمت پدران و همسران است که تامین میشود و زمینه را برای حال خوب مادر فراهم میکند.»
انتهای پیام